حسنزاده: ذات قصه «همبازی» ریتم کندی دارد/ تلویزیون مدلهای جدید سریالسازی را تجربه کند
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۳۹۵۹۷
نویسنده سریال «همبازی» گفت: ذات قصه «هم بازی» به این شکل بوده که ریتم کندی داشته باشد، نمونههای خارجی خیلی به این سبک نزدیکند، تلویزیون ما هم باید کمکم مدلهای سریالسازی جدیدی را تجربه کند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، تنها سریال عاشقانه این شب های تلویزیون متعلق به شبکه دو است. سریال «هم بازی» به کارگردانی سروش محمدزاده و تهیه کنندگی نوید محمودی که علاوه بر روایت داستانی عاشقانه به روابط میان خانواده ها، معضلات جوانان و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وحید حسن زاده و مریم اسمی خانی زوج هنرمندی هستند که تا به حال کارهای مشترکی با هم انجام دادند و این بار برای اولین بار در یک سریال تلویزیونی کار نگارش را به عهده دارند. اسمی خانی در آخرین جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین فیلم کوتاه را از آن خود کرد و حسن زاده نیز در این سالها تله فیلم و سریال های مختلفی را نویسندگی کرده است.
به بهانه پخش سریال «هم بازی» با این زوج هنری به گفت و گو نشستیم.
** طراحی قصه این سریال را آقای محمودی به عهده داشتند؟
حسن زاده: بله آقای نوید محمودی طراح قصه هستند. او یکی از دوستان قدیمی من است و در این سالها چندین کار با هم به طور مشترک انجام دادیم. دو تله فیلم به نام های قلب ها با خبر از عاطفه اند و کنار تو می خندم نیز کار کردیم که در هر دو طراح نوید محمودی بوده است.
** «هم بازی» اولین سریال شما به طور مجزا با نوید محمودی است؟
حسن زاده: ما قبلا یک سریال در حد فیلم نامه داشتیم که متاسفانه ساخته نشد و منهای آن کار هم بازی اولین سریال مشترک ما است.
** به طور حرفه ای از چه سالی و به چه طریقی کارتان را شروع کردید؟
حسن زاده: دیپلم بازیگری تئاتر دارم و ادبیات نمایشی خواندم و از ۱۴ سالگی وارد فضای هنری شدم اما به طور حرفه ای در مقام نویسنده از سال ۸۶ شروع به نوشتن کردم و حدود ۱۰ تله فیلم و سریال از جمله سریال مثل شیشه، تله فیلم این هفت نفر، سریال دربند اروند، آسپرین و ... را نوشتم.
** خانم اسمی خانی شما می فرمائید که از چه سالی کارتان را شروع کردید؟
اسمی خانی: من سال ۸۰ دوره فیلمسازی در انجمن سینمای جوان را گذراندم. اولین فیلم کوتاهم را در سال ۸۸ ساختم و در طول این سالها فیلم های کوتاه مختلفی ساختم. یک قسمت از سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد را همان زمان نوشتم و سریال روزگار را به همراه آقای حسن زاده نوشتیم که اسفند سال گذشته از تلویزیون پخش شد.
** چطور شد که نوید محمودی پیشنهاد نگارش این سریال را به شما و همسرتان داد؟ با توجه به اینکه سریال برای مناسبت نوروز بود؟
حسن زاده: نوید محمودی طرحی جامع و خوب داشت و از آنجایی که سالها است همدیگر را می شناسیم مطمئن بودم کار خوبی می شود. از طرفی زمانی که با من تماس گرفت گفت که در مدت زمان کوتاهی باید ۲۶ قسمت سریال را بنویسید. حین نگارش به فراخور صحبت هایی که با هم داشتیم و نظرهایی که مدیران تلویزیون داشتند برخی را تغییر داده و اضافه می کردیم و یا گسترش می دادیم و همه اینها در چهارچوب طرح اصلی بود.
** این گروه معمولا در کارهایی که می سازد بیشتر دغدغه جوان ها را دارد. از سایه بان تا دلدار و ... در همبازی نیز این روند ادامه دارد و مخاطب شاهد پرداختن به معضلات جوان ها است.
حسن زاده: بله، آقای محمودی دغدغه هایی دارد که در بین آثاری که می سازد تسری پیدا می کند و در این سریال هم به مشکلات جوان ها پرداختیم.
** در کل فکر می کنید چقدر کارهایی که معضلات جوان ها را نشان می دهد می تواند در جذب مخاطب موفق عمل کند؟
حسن زاده: اگر اثری درست باشد چه به لحاظ قصه و ساخت قطعا مخاطب خودش را پیدا می کند. الان در شرایطی که وجود دارد و شبکه خانگی قدرت گرفته است رقابت تلویزیون با پلتفرم ها شکل جدی تری پیدا کرده است. اساسا وقتی در هر مدیومی کار خوبی انجام شود مخاطب خودش را پیدا می کند، یعنی مردم سر ساعت مشخص تلویزیون را روشن کرده و سریال مورد علاقه شان را تماشا می کنند. اما اگر سریالی به اصطلاح دندان گیر نباشد دیگر آن را پیگیری نمی کنند. به نظرم موضوع سریال، بخشی از این اتفاق است و این رسیدن به موفقیت به خیلی مسائل دیگر هم بستگی دارد. به قصه، کارگردانی، بازیگرها، همگی در موفقیت یک اثر شریک هستند.
** به نظر شما اگر تلویزیون بخواهد در رقابت با پلتفرم ها برنده میدان شود باید چه کار کند؟
باید شرایط را برای سازندگان آسان تر کند و کمی خط قرمزهایش را جا به جا کند و بیشتر به گروه های سازنده اعتماد کند و دستشان را بازتر بگذارد.
** خط قرمز محتوایی منظورتان است؟
حسن زاده: هر خط قرمزی که در تلویزیون هست و در شبکه نمایش خانگی نیست.
** اما بعضا دیده شده آنچه که در سریال های ما وجود دارد آن چیزی نیست که در جامعه و میان مردم می گذرد. حالا شاید مقصر سازنده ها نباشند و برخی محدودیت هایی که تلویزیون برای آنها ایجاد می کند آنها را به اینجا برساند. چقدر شما دچار این محدودیت ها شدید؟
حسن زاده: بد نیست قیاسی داشته باشیم با کشورهای دیگر و سینمای هالیوود. در آمریکا هم همین است و ما فکر می کنیم در کشور ما خط قرمزهایی وجود دارد و هیچ کشوری در دنیا هیچ خط قرمزی ندارد و هر کسی هر طوری که بخواهد می تواند کار کند. نه اینطور نیست. هر تلویزیونی در هر جای دنیا یک سری اولویت ها و چهارچوب هایی دارد و بر اساس همان اولویت ها خیلی اوقات همخوانی با جامعه شان ندارد و از واقعیت جامعه شان به دور است.
اینکه مدام یک اثر نمایشی را با اتفاق هایی که در واقعیت و در کف خیابان رخ می دهد مقایسه کنیم جای نقد دارد. خیلی موقع ها آثاری ساخته می شود که می خواهد الگوسازی کند. اثری که می خواهد الگوسازی کند نمی تواند شبیه به روز جامعه باشد.
** یعنی می خواهید بگویید «هم بازی» قصد دارد الگوسازی کند؟
حسن زاده: نه من جمله قبلی را کلی گفتم. قرار نیست هم بازی الگوسازی کند. شاید این سریال هم مثل همه سریال ها در جاهایی پیشنهادهایی را مطرح می کند حالا یا از بُعد منفی به ماجرا نگاه می کنند یا بُعد مثبت که فرقی ندارد و در نهایت وظیفه درام این است که یکسری پیشنهادها را مطرح کند. هم بازی هم مانند سایر سریال ها است و اگر تفاوتی هم داشته باشد از لحاظ جنس و مدل تعریف کردن و ظرافت های اثر است وگرنه که همه ما داریم در یک چهارچوب مشخص کار می کنیم.
** خانم اسمی خانی به نظر شما تلویزیون چقدر برای پرداختن به معضلات و مشکلات جوان ها برای شما محدودیت ایجاد کرده است؟
اسمی خانی: یکسری مسائل را جامعه نمی تواند تحمل کند و ربطی به تلویزیون ندارد و ممیزی ها بیشتر از دل جامعه می آید. من حین نگارش سختی خاصی حس نکردم چون وقتی چهارچوبی از پیش تعریف شده وجود دارد شما هم در آن مسیر حرکت می کنید. اتفاقا وقتی چهارچوب وجود دارد کار شمای نویسنده راحت تر است و می دانید کجا می توانید حرف بزنید و کجا نمی توانید.
** با توجه به اینکه این سریال مناسبتی و برای نوروز است و از آنجایی که در این مناسبت معمولا سریال های کمدی بروی آنتن می رود، تا به اینجای کار چقدر از این سریال استقبال شده است؟
اسمی خانی: این سریال فضای شیرینی دارد و دو سه شخصیت دارد که بانمک و واقعی هستند و اصلا کمدی نیستند و هیچ قصه ای به صورت کمدی در داستان این سریال وجود ندارد.
حسن زاده: من هم واقعا نمی دانم. چندین سال است که ما کارهای کمدی در این ایام دیدیم. شاید به خاطر وضعیت کرونا یا وضعیتی که وجود داد از اینجور قصه ها هم استقبال شود.
** در بخش انتخاب بازیگرها به کارگردان مشورت می دادید؟
حسن زاده: حقیقت این است که وقتی در یک پروژه ای به عنوان نویسنده حاضر می شوم دوستان لطف می کنند و مشورت می کنند. یا خودم سر صحنه می رم و مشارکت هایی اینچنینی دارم. اما در این سریال طوری فیلم نامه ها عقب بود که حتی یک بار هم فرصت نشد سر صحنه بروم یا انتخاب بازیگران را ببینم البته در جریان این بودم که چه بازیگرانی انتخاب شدند. از آنجایی که آقای محمودی اشراف خوبی به قصه و فیلم نامه داشت خودشان برای انتخاب ها پیش رفتند.
** سریال شما تا بعد از نوروز هم ادامه دارد؟
بله پخش این سریال از قبل از نوروز آغاز شد و ۱۳ قسمت در نوروز و مابقی در ۱۳ قسمت بعد از نوروز پخش می شود.
** یکی از موضوعاتی که در این سریال مطرح می شود بحث کارآفرینی است. موضوعی که چند سالی است در کشورمان پررنگ شده است و هر فردی که توانایی آن را دارد کاری را برای خودش راه می اندازد. شما سعی کردید به چه بخش هایی از زندگی یک کارآفرین ورود داشته باشید؟
حسن زاده: ورود به زندگی هر فردی با هر شغلی که دارد آنهم در قالب یک قهرمان در قصه می تواند در ذهن مخاطب اثرگذار باشد. حالا در این قصه مشکلاتش و فوایدی که کارآفرینی دارد در داستان این سریال بررسی می شود.
** اتفاق هایی که مدنظرتان بود افتاد؟ و در بخش نشان دادن زندگی شخصی یک کارآفرین با محدودیت هایی مواجه بودید؟
حسن زاده: نه محدودیتی نداشتیم تنها دلخوری مان کمبود وقت برای نگارش بود. چاره ای هم نیست چونکه همیشه کارهای مناسبتی ما در بازه زمانی فشرده ای انجام می شود و نویسنده ها هم دوست دارند زمان بیشتری داشته باشند چراکه در زمان بیشتر می توانند آن کاری که دوست دارند را انجام دهند.
** چقدر از ورود به زندگی یک کارآفرین نمونه قصد فرهنگ سازی داشتید؟ و چقدر روی این موضوع مانور دادید که مخاطب حس کند می تواند خودش یک کارآفرین باشد؟
حسن زاده: وقتی به همه ابعاد زندگی یک شخصیت می پردازید ناخودآگاه آن شخصیت در ذهن مخاطب اثرگذار می شود. همدلی مخاطب برانگیخته می شود و همین باعث می شود آن شخصیت برای او جذاب شود. حالا وقتی که آن شخصیت کارآفرین است، قطعا مسیری که در زندگیش و کارش رفته هم برای ما جذاب می شود.
اسمی خانی: شخصیت کارآفرین ما این را میگوید که هر فردی برای رشد و پیشرفت و رسیدن به موفقیت باید به داشته های خودش رجوع کند. اگر حتی ما به ویژگی هایی که ممکن است نقطه ضعف به نظر بیاید توجه کنیم نیز می تواند موفقیتی را در بر داشته باشد. لیلای قصه ما هم با استفاده از ویژگی هایی که دارد موفق می شود و همین باعث می شود آدم ها با تماشای این سریال به اطرافیان خود نگاه کنند و ببینند چه ویژگی هایی دارند تا برای رسیدن به موفقیت از آن استفاده کنند. به هر حال اینطور نیست که توی نوعی حتما پدر پولدار یا خانواده عجیب و غریبی داشته باشی تا بتوانی یک کارآفرین باشی مهم این است که تو چه داری و هر کدام از آن ویژگی ها می تواند اساس و پایه و شروع یک کار و حرفه باشد.
** قصه سریال هم بازی ریتم کندی دارد. این در کارگردانی بوده یا در متن هم وجود داشته است؟
حسن زاده: ذات قصه «هم بازی» به این شکل بوده که ریتم کندی داشته باشد. «هم بازی» ملودرامی عاشقانه است که فضایی اینچنینی دارد. در سریال های ایرانی این مدل سریال ها را کم می بینیم و نمونه های خارجی خیلی به این سبک نزدیکند. تلویزیون ما هم باید کم کم مدل های سریال سازی جدیدی را تجربه کند.
** تا به اینجای سریال هیچ اتفاق ویژه و جذابی در قصه نیفتاده است. آیا در آینده اتفاق ها یکی پس از دیگری رخ می دهند؟
حسن زاده: نه، وارد این اتفاقات که شده اما همانطور که گفتم مدل و سبک قصه ما به این شکل است. ما تریلر که نساختیم، اگر شما آسپرین را دیده باشید متوجه می شوید آنجا پر است از اتفاق های پی در پی و پشت سر هم. ما مسائل دیگری را مورد هدف قرار دادیم تا اینکه تمرکزمان را روی پیچش های داستانی بگذاریم.
** چه هدف هایی؟
حسن زاده: فکر می کنم مخاطب باید اصل حرف سریال را متوجه شود و در اینصورت ما برنده هستیم. مثل گفت و گوهای نسل ها که در این سریال اتفاق می افتد و اینکه بزرگترها هم گاهی می توانند اشتباه کنند و بچه ها می توانند حرف های حسابی تر بزنند. اینها الگوهایی است که ما کمتر در تلویزیون مان می بینیم.
فارس
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سریال هم بازی وحید حسن زاده فیلم فجر یک کارآفرین نوید محمودی ویژگی ها سریال ها تله فیلم حسن زاده اتفاق ها جوان ها هم بازی یک کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۳۹۵۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنیدن ملودیهای شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعهای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب میشد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه میکند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترینها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژههای خود استفاده کند.
سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابونپزهای قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده میشود.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژههای داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب میشوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیتهای خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.
جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کارهای خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سالهای بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازیهای اصولی، مقبول و دیالوگهای خوب از امتیازهای مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کارهای تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعدها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهرهگیری از دکورهای تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازیهای روان از ویژگیهای «رعنا» محسوب میشود. تمام امتیازهای هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشقها، رشادتها، مبارزهها، آرمانها، تلخیها و شیرینیها بگوید و چه خوب هم در آن سالهای کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همینها «رعنا» را با تجربه اندوزیهایش در اذهان به یادگار گذاشت.
اما یکی از ویژگیهای مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب میآمد توانست یکی از مولفههای مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان میشود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در میآید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا میکند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار میدهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.
موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفههای موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روشهای نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانهای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و میکوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درستترین و علمیترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیتهای او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی میشویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترینها شوند.
طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفههای درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا میکنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی، چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده سازهای ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.
گرچه در رسانهها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است، اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد میشود، در برخی از گفتگوهای رسانهای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژهای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه میشود، اول از دست اندرکاران پروژه میخواهم که بخشهایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان میگذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام میدهم.
این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش میکند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتگوهای رسانهای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاههای موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفهها به مواردی، چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقیها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش میکنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم، چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمیدهم.
همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمیترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که میتوان در آهنگسازی فیلمهای «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.
چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدتهای زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش میکنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزههای دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر میآید میبایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی